حانیهحانیه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

مامان و بابای مهربون

افتادن نافت

1391/6/31 2:04
نویسنده : مامان جون
1,659 بازدید
اشتراک گذاری

کوچولوی مامان این نافت خیلی تورو اذیت کرد و من هم از اذیت شدن تو دلم خون می شد .

خیلی طول کشید تا نافت افتاد (12 روزت بود) و هر کسی یه کاری میگفت بکن،یکی میگفت الکل بزن یکی میگفت چربش کن خلاصه منو دیوونه کرده بودن خلاصه 12 یا 13 تیر بود که رفتیم خونه خاله مریم و نافت خونه خاله اینا افتاد ، البته من قبلش از قسمتی که خشک شده بود پیچوندمش و ناف بندتو روش بستم آخه واست با دوتا گیره بسته بودنشو  بد هم بسته شده بود و گیره ها هم سنگین بودن و باعث شده بود که یکمی نافت اومده بود بیرون منم واسه اینکه خلاصت کنم بسم الله گفتمو این کارو کردم .

نمیدونی وقتی که دیدم افتاده چقدر خوشحال شدم و بجای تو ، توی دلم نفس عمیق کشیدم.

ناف عشقم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)